عاشقانه دوستان عزیز اگر وقت کردید رویه تبلیغات کلیک کنید بزارید کامل باز شه بعد ببندید ممنون از همگیتون نظر یادتون نره |
|||
پنج شنبه 26 خرداد 1390برچسب:, :: 9:9 :: نويسنده : ستایش
پنج شنبه 26 خرداد 1390برچسب:, :: 8:26 :: نويسنده : ستایش
شعر برای تولد روز تولدت شد و نیستم اما کنار تو کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم میخوام برات تو رویاهام جشن تولد بگیرم از لحظه لحظه های جشن تو خیالم عکس بگیرم من باشم و تو باشی و فرشته های آسمون چراغونی جشنمون، ستاره های کهکشون به جای شمع میخوام برات غمهات و آتیش بزنم هر چی غم و غصه داری یک شبه آتیش بزنم تو غمهات و فوت بکنی منم ستاره بیارم اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بکارم کهکشونو ستاره هاش دریاو موج و ماهیاش بیابونا و برکه هاش بارون و قطره قطره هاش با هفت تا آسمون پر از گلای یاس ومیخک با ل فرشته ها و عشق و اشتیاق و پولک عاشقتو یه قلب بی قرار و کوچک فقط می خوان بهت بگن :. . . . . تولدت مبارک پنج شنبه 26 خرداد 1390برچسب:, :: 8:23 :: نويسنده : ستایش
خواستم برایت هدیه بگیرم گل گفت: که مرا بفرست که مظهر زیباییم برگ گفت: که مرا بفرست که مظهر ایستادگی ام بید گفت: که مرا بفرست که مظهر ادبم که همیشه سر به زیر دارم به فکر فرو رفتم و سرم را به زیر انداختم به ناگاه قلبم را دیدم که بهترین چیز در زندگیم هست به ناگه فریاد زدم که قلبم را می فرستم چون او خود زیباست، مظهرایستادگیست سربه زیرو با نجابتست تولدت مبارک چهار شنبه 25 خرداد 1390برچسب:, :: 17:58 :: نويسنده : ستایش
از تو انتظار نداشتم منو تنها بزاری بری و رو وعده های نقره ایت پا بزاری توی شهری که پر از برجه و اسمون خراش من و بین گرگا و غریبه ها جا بزاری از تو انتظار نداشتم دستمو رها کنی من واست بمیرم و به دیگری نگا کنی باورم نمیشه که من از خدا تو رو بخوام تو واسه یکی دیگه شبا خدا خدا کنی تو میگفتی که همه عشقت و زندگیت منم حالا میخوای بری و خط روی رویات بزنی از تو انتظار نداشتم بشی رام سرنوشت منو بفرستی جهنم و خود ت بری بهشت همه مردم اینجا قصه مونو میدونن اخرر قصه ولی چقدر غم انگیزه و زشت از تو انتظار نداشتم که ازم دوری کنی با من دیونه عاشقت این جوری کنی از تو انتظار نداشتم که بشی مثه همه همیشه میگفتم از تو هر چی خوب بگم کمه...
شبــــ از مهتابـــــ سر میره تمامــــ ماه تو آبـــِ
تو خوابید ے جهان خوابـــــِ زمینــــ دور تو مےگرده زمان دستــــ تو افتاده تماشا کُنـــ سکوتـــ تو عجَبــــ عُمقے به شبـــ داده تُو خوابـــــ انگار طرحے از گُل و مهتابـــــ و لبخندے
تو رو آغوشــــ مےگیرم تنم سر ریزه رویا شه
تورو آغوش مےگیرم هوا تاریکـــــ تر مےشه
زمینــــ دور تو مےگرده زمان دستــِ تو افتاده تماشا کن سکوتــــِ تو عجبــــ عمقےبه شب داده
تماشا کن ، تماشا کن چه بیرحمانه زیبایے
باز هم آمدی تو بر سر راهم آی "عشق" میکنی دوباره گمراهم
دردا; من جوانی را به سر کردم، تنها از دیار خود سفرکردم
دیریست قلب من از عاشقی سیر است
خسته از صدای زنجیر است
دریا اولین عشق مرا بردی
دنیا دم به دم مرا تو آزردی
دریا سرنوشتم را به یاد آور
دنیا سر گذشتم را مکن باور
من غریبی قصه پردازم
چون غریقی غرق در رازم
گم شدم در غربت دریا
بی نشان وبی هم آوازم
میروم شبها به ساحل ها تا بیابم خلوت دل را
روی موج خسته دریا مینویسم اوج غمها را
باز هم آمدی تو بر سر راهم آی "عشق" میکنی دوباره گمراهم
دردا; من جوانی را به سر کردم، تنها از دیار خود سفرکردم
دیریست قلب من از عاشقی سیر است
خسته از صدای زنجیر است
دریا اولین عشق مرا بردی
دنیا دم به دم مرا تو آزردی
دریا سرنوشتم را به یاد آور
دنیا سر گذشتم را مکن باور
من غریبی قصه پردازم
چون غریقی غرق در رازم
گم شدم در غربت دریا
بی نشان وبی هم آوازم
میروم شبها به ساحل ها تا بیابم خلوت دل را
روی موج خسته دریا مینویسم اوج غمها را
موضوعات آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان |
|||
|