عاشقانه
دوستان عزیز اگر وقت کردید رویه تبلیغات کلیک کنید بزارید کامل باز شه بعد ببندید ممنون از همگیتون نظر یادتون نره
 
 
پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, :: 22:4 ::  نويسنده : ستایش

وقتي احساس مي‌کني قابل دوست داشتن نيستي
وقتي احساس بي لياقتي و نا پاكي مي كني
وقتي احساس مي كني كسي نمي تواند دردهاي تو را التيام ببخشد
به ياد داشته باش دوست عزيز من
خدا مي تواند

javahermarket



پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, :: 21:54 ::  نويسنده : ستایش

سخته بخوای همه ی دردهاتو توی چند تا جمله خلاصه کنی

همه ی دردهاتو شکل حرف دربیاری,حرفا رو شکل کلمه...
کلمه پیدا نکردن برای گفتن بغضت سخته...

زندونی کردن این همه فکر توی چاردیواری مغزت سخته

مجبورم بنویسم...این جا
برای دفن کردن حرفام,دردام,بغضم...

فقط به خاطر اینکه خفه نشم...من بازم دلم گرفته

javahermarket



پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, :: 21:50 ::  نويسنده : ستایش

کاش دوست نداشتم تا جواب هایتو با هوی میدادم

کاش دوست نداشتم تا بیخیال خیالت میشدم

کاش دوست نداشتم تا یه شب بدون اینکه با یادت حرف بزنم میخوابیدم

کاش دوست نداشتم تا نبودنتو لمس نمیکردم

کاش دوست نداشتم تا میتونستم جاتو تو قلبم به کس دیگه ای بدم

 

کاش دوستم داشتی تا میدونستی نگفتنت برام بی صدایی دنیاست  

کاش دوستم داشتی تا نبودنم لحظه ای دلتنگت میکرد

کاش دوستم داشتی تا منو به تنهایی نمیسپردی

کاش دوستم داشتی تا یه بار به خوابت میامدم

کاش دوستم داشتی تا کسی برات جز من نمیسوخت

javahermarket



یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:, :: 23:29 ::  نويسنده : ستایش

ع.غ . دو حرف که در حروف الفبا هستند  و پشت سر هم آمده اند.

که با آنها دو کلمه عشق و غرور را می توان ساخت.عشق و غرور که حتی از لحاظ جنس و معنی با یکدیگر متفاوت هستند.

 

چند وقتی بود که دنبال این چند کلمه می رفتم.اما به نتیجه های بیهوده می رسیدم.کسی که عاشق بشه مغرور میشه یا کسی که مغرور میشه عاشق.

راستش جمله دوم یه جورایی مبهم بود.!

هر چی فکر میکنم میبینم کسی که مغرور بشه شاید حتی نتونه مفهوم عشق رو پیدا کنه.!پس چطور ممکنه عاشق بشه؟

اما جمله اول بیشتر ذهنم رو مشغول کرد.

آره.

 چطور ممکنه که یه عاشق مغرور بشه؟چطور میتونه اینقدر فراموش کار باشه؟چطور میتونه اینقدر مغرورانه رفتار کنه؟چطور میتونه فکر کنه که عشق یه نوع قدرته که با اون غرور انسان ها و عواطف آن ها رو زیر سوال ببره؟چطور میتونه کسی رو که عاشقانه دوستش داشته حالا با غرور هرچه تمام زیر پا بگذاره؟نمیدونم تویه این زمونه معنای عشق این قدر بیهوده و کم ارزش شده که حتی عشق رو یه نوع سرگرمی میدونن؟

آخه مگه میشه کسی تا چند وقت پیش تو رو عشقت حساب کنه ولی به خاطر غرور بیش از اندازه حتی حاضر به نگاه کردنت نباشه!

یعنی این همه نزدیکی بین عشق و غرور وجود داره که با کوچکترین حرکت عشق تبدیل به غرور بشه!

فکر میکنم که سرعت عشق و غرور که سرعت ترکیبی هم است از سرعت نور بیشتر باشه...!!!

javahermarket



یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:, :: 23:18 ::  نويسنده : ستایش

 
 
 

javahermarket



یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:, :: 9:49 ::  نويسنده : ستایش

خواستم فریاد بزنم، اما نشد .
خواستم دوست داشته باشم، نشد .
خواستم اعتماد كنم ، بازهم نشد .
خواستم عشق را بیا موزم، نشد .
خواستم خود را از عمق تنهاییها نجات دهم، نشد .
خواستم تنها انتظار بكشم، نشد .
ودر آخر خواستم نباشم، باز هم نشد

javahermarket



شنبه 30 دی 1391برچسب:, :: 22:39 ::  نويسنده : ستایش

بعضی وقتها فکر میکنی باید برای رهایی از غمی که تویه دلت هست یکی رو جایگزین کنی

میگردی

یکی پیدا میشه

اولش خیلی بهش وابسته نیستی

کم کم حس قلبیت بهش زیاد میشه

یهو میفهمی چون خیلی وقت بوده دلت غم داشته

دیگه عاشقش شدی 

کم میفهمی خیلی سخته اگه نباشه

بعد تویه همین لحظه که فهمیدی خیلی دوستش داری میبینی رفته با یکی دیگه

داره یه رابطه جدید رو دریت میکنه

دردت میگیره

دلت میخواد از جا بکنه

چون بازم روزهای قبلت داره میاد

تازه جاشو داده بودی به اینی که الان هست

تازه داشتی آروزهات رو عوض میکردی

ولی بازم یکی که اومده بود رفت

بازم تنها داری میشی بدترش اینه که

بهش بگی باشه برو

عیبی نداره که منو گذاشتی کنار

عیبی نداره که رفتی با یکی دیگه

چون تو شرایط مناسبی نداری و اون خیلی موقیعتش خوبه

دوسش داری

دلت میخواد خوشبخت بشه

اینقدر خوشبختیش برات مهمه که یادت میره بهت خیانت کرد

اینقدر خندش برات مهمه که یادت میره عاشقش شدی

چقدر سخته وقتی تویه بغلت میگیریش و با حق حق گریه میگی برو

برو و به زندگیت برس

به منم فکر نکن

بعد میبینی اونم از تو عاشق تر بوده

فقط عشق تورو نفهمیده بوده

اینجاست که هر دوتاتون گریه میکنین

ولی باید جدا بشین

چون عشقتون یه عشق ممنوع بوده

یه عشقی بوده که نمیتونین به همه نشونش بدین

عشقی که نمیتونی عشقت رو ببری و به همه نشون بدی

جلوی همه نازش کنی بغلش کنی ببوسیش

چرا ؟؟؟

چون عشقتون ممنوع بوده

پس بهتره راضی بشی که بره

برات خیلی سخته که از حالا به بعد تویه بغل یکی دیگه باشه

خیلی سخته که تو بازم همدم شب گریه هات بشی

و

اون همدم نفس های یکی دیگه

خیلی سخته که تو تنها باشی تویه یه غربت سرد و یخ کرده

و

 اون با یکی شاد باشه و بخنده

فقط یه چیزی مرحم این دردت میشه

اینکه بدونی واقعا خوشه و خوشحاله

هم درد داره هم خوشحالی

یه دردی که خیلی عمیقه

وقتی میبینی گلت رو یکی دیگه داره بو میکنه

چون باغچه تو براش جایه مناسبی نبوده

مجبور بودی بزاری بره تویه یه باغچه دیگه

ولی مگه میشه یادت بره ؟؟؟؟

مگه میشه بوش یادت بره ؟؟؟

مگه میشه لحظه لحظه های با اون بودن یادت بره ؟؟؟

غم قبلی از دلت بیرون رفته

ولی یه غمی اینبار اومده تویه دلت که خیلی ازون بزرگتره

اینجاست که دیگه میفهمی نباید عاشق شد

اینجاست که میفهمی نباید دل بست

اینجاست که میبینی دیگه تویه دلت هیچ امیدی نیست

هیچ چیزی نیست که بخوای به کسی علاقه پیدا کنی

هیچ حسی برای یه رابطه دوباره نیست

دیگه نمیتونی

دیگه تنها میشی

بازم تنهایی و جدایی

انگار زندگیت اینجوری رقم خورده

همیشه تنهایی

همیشه تنهایی

javahermarket



شنبه 30 دی 1391برچسب:, :: 22:30 ::  نويسنده : ستایش

دل دنیــــــا رو خــــون کــــردی کـــــه اینجــــوری تــــو رفتـــــی

تمـــــــوم دلخوشــــی هامــــو تــــــو بــــا رفتـــــن گرفتـــی

مثل حسه یه عشق تازه بودی

مثـل افســــــانه بـــی انـــدازه بــــودی

هیشـــکی بــــرای مـن شبیـــــه تـــو نبـوده

دنیــــا چـــــه بــــی رحمی آخــــه تنهایـــــــــــی زوده...

تو این روزا خیلی بت احتیاج دارم

javahermarket



شنبه 16 دی 1391برچسب:, :: 22:12 ::  نويسنده : ستایش

اینجا دفتر خاطرات من وتوست  است.

 

 

 

خاطرات عاشقيمان 

پر است از تو

و از حرفهایم برای تو

 و حرفهاي تو براي من 

من هميشه باهات ميمونم اميدوارم تو هم باهام بموني

پس تا همیشه می نویسم

برای تو...تنها خوب دنیا

javahermarket



شنبه 16 دی 1391برچسب:, :: 15:22 ::  نويسنده : ستایش

هرگز از بی کسی خویش مرنج

هرگز از دوری این راه مگو

و از این فاصله ها که میان منو توست ...

و هر آن گاه که دلتنگ منی

بهترین شعر مرا قاب کن و پشت نگاهت بگذار

تا که تنهایی ات از دیدن من جا بخورد

و بدان که دل من با توست و همین نزدیکی است

 

 

به یــادت هستــم

 

همـیــشــــه

javahermarket



شنبه 16 دی 1391برچسب:, :: 11:35 ::  نويسنده : ستایش

او هم آدم است!

 

اگر دوستت دارم هایت را نشنیده گرفت ،

                   غصه نخور

اگر رفت ،

                   گریه نکن...

یک روز چشم هآی یک نفر عآشقش میکند

یک روز معنی کم محلی را میفهمد

یک روز شکستن را درک میکند

آن روز میفهمد آه هآیی که کشیدی از تهِ تهِ قلبت بوده!

میفهمد شکستنِ یک آدم تآوآن سنگینی دآرد.......

javahermarket



درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاشقانه و آدرس setayesh67.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان