عاشقانه
دوستان عزیز اگر وقت کردید رویه تبلیغات کلیک کنید بزارید کامل باز شه بعد ببندید ممنون از همگیتون نظر یادتون نره
 
 
چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 17:58 ::  نويسنده : ستایش

 




تقصیر اون نبود،من ساده بودم

واسه هرچی خواستش آماده بودم

دیگه چیزی نمونده ازم بگیره

روزش اشکه تو سینه نمیمیره

عکسش رو هر شب تو بغل میگیرم

اون روزی رو جلو چشام می بینم

برگرده و بگه دیگه پشیمونه

نمیتونه بی عشق من بمونه

اما بدون اون لحظه دیگه دیره

موهام سفیده و عشق تو پیره

دیگه نمیتونم مثل جوونی

پا به پای تو باشم و بمونی

نه نگو،نگو نکنه که عاشقم نبودی

دست تو مال من نبود و عشقت مال دیگری

دنیا اگه دنیاست، حق منو از تو می گیره

اگه نباشه،کسی دستتو نگیره

اما میدونم حالا تویه دست گرفتی

دستی که به خاطر اون از عشق من گذشتی

اشکم داره میریزه،نمیتونی بفهمی

خشــــکید،عشقی که هرگز رفتنتو نبخشید

javahermarket



چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 17:53 ::  نويسنده : ستایش

نمی خواستم عکساتو پاره کنم نمی خواستم دل بیچاره کنم
نمی خواستم تو را آواره کنم ولی مجبور شدم اینکارو کنم
ولی مجبور شدم اینکارو کنم
نمی خواستم تو بیفتی از چشام نمی خواستم بمونی بازم بپام
نمی خواستم ببینم اشک تو را عزیزم گریه دیگه بسه برو
عزیزم گریه دیگه بسه برو
عزیزم گریه دیگه بسه برو
نمی خواستم عشقمو ازت بگیرم نمی خواستم تو بری بی تو بمیرم
نمی خواستم نمی خواستم
میدونستم تو بری تنها می میرم
میدونستم تو بری تنها می میرم
نمی خوام بیشتر از این شکسته شی نمی خوام باهام بیای که خسته شی
نمی خوام بیشتر از این شکسته شی نمی خوام باهام بیای که خسته شی
نمی خوام که بگزرم به سادگی عزیزم برو برس به زندگی
عزیزم برو برس به زندگی
نمی خواستم عشقتو ازت بگیرم نمی خواستم تو بری بی تو بمیرم
نمی خواستم نمی خواستم
میدونستم تو بری تنها می میرم
میدونستم تو بری تنها می میرم

javahermarket



چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 17:52 ::  نويسنده : ستایش

ای دل بی یارم تنها کسم کارم دیدی ازم دل کند اون که دوستش دارم
اون که یه عمری بود غصشو میخوردم دیدی چه راحت گفت من تو دلش مردم
ای دل غمگینم دیدی چه بی رحمه معنی احساسو دیدی نمی فهمه
ای دل غمگینم دیدی چه بی رحمه معنی احساسو دیدی نمی فهمه
رفت وشدم تنها اما خوب میدونم نیست اون تنها من دیگه از امشب هر شب مهمونی دارم با غم ها
آخ که چقدر تنهام سرد چقدر دستام سر شده صبر من مثل اونو میخوام
ای دل غمگینم دیدی چه بی رحمه معنی احساسو دیدی نمی فهمه
رفت وشدم تنها اما خوب میدونم نیست اون تنها من دیگه از امشب هر شب مهمونی دارم با غم ها

javahermarket



چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 17:51 ::  نويسنده : ستایش

تو دیگه خودت نبودی گفتی کارمون تمومه منو عاشق کردی و گفتی عشقمون جنونه

تو گلوم یه بغض کهنس که همیشه در سکوته چرا از عشقای دنیا سهم غشق ما سقوط

بی تو غمگینه دل دیوونه بی صدا شدم تو این زمونه از شلاق بی وفایی تو زخمی تنم خدا میدونه

بی تو غمگینه دل دیوونه بی صدا شدم تو این زمونه از شلاق بی وفایی تو زخمی تنم خدا میدونه

شاید اشتباه من بود شایدم سادگی کردم اما این تقصیر من نیست اینجوری زندگی کردم

مثل جون برام عزیزی من به تو بدی نکردم تو اگه در کردی عشقم من شکایتی نکردم

ار گلایه های دنیا سهم من فقط سکوت بود من نفهمیدم از اول عشق ما رو به سفوط بود

حالا که غریب و تنهام بی تو محکوم به جنونم ولی عاشقم هنوزم گوش بده برات میخونم

بی تو غمگینه دل دیوونه بی صدا شدم تو این زمونه از شلاق بی وفایی تو زخمی تنم خدا میدونه

بی تو غمگینه دل دیوونه بی صدا شدم تو این زمونه از شلاق بی وفایی تو زخمی تنم خدا میدونه

javahermarket



چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 17:49 ::  نويسنده : ستایش

خسته ام از بغض کهنه ی عشق سنگینه تحملش تو صدام خوبه که به یاد تو قانعم میتونم بگزرم از شکوه ها

باورش سخته برام ولی من میرمو چیزی ازت نمیخوام اما بدون هر جا برم بعد تو بغض عشق میمونه از تو برام

بغض من وا نمیشه تو صدام خدایا یه دریا گریه میخوام نفهمید اونکه باید میدونست بیشتر از جون هنوز عزیزه برام

با جدایی هیچی تموم نمیشه عاشق از عاشقی سیر نمیشه بگو تو اگه عاشق نبودی عاشقت از تو دلگیر نمیشه

بغض عشق مونده هنوز تو صدام هنوزم هیچی ازت نمیخوام عاشقت بودمو از عاشقی جز غمت هیچی نمونده برام

اما من هنوز به پات مونده ام یه لحظه بی درد نیاسوده ام از جدایی خیلی اگه گذشته اما هنوز به عشقت آلوده ام

با جدایی هیچی تموم نمیشه عاشق از عاشقی سیر نمیشه بگو تو اگه عاشق نبودی عاشقت از تو دلگیر نمیشه

با جدایی هیچی تموم نمیشه عاشق از عاشقی سیر نمیشه بگو تو اگه عاشق نبودی عاشقت از تو دلگیر نمیشه

javahermarket



چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 17:44 ::  نويسنده : ستایش

منو بگیر از این روزای در به در
از این روزا از این شبای بی ثمر
منو ببر به خاطرات رفتمو
روزایی که تو جا گذاشتی پشت سر
تو کوچه ها نمی شه بی تو پرسه زد
خیابونا غریب و غم گرفته ان
کجا برم چرا نمی رسم به تو ؟
کجایی پس چرا نمی رسی به من؟
حالا که نیستم اشکاتو کی پاک کنه
کی عاشقونه می نویسه اسمتو
بدون من هزارسال دیگه هم
بدون کسی نمی شکنه طلسمتو
چقدر حرف مونده و نمی شنوی
چقدر راه مونده و نمی کشم
ببین کجای قصه پس زدی منو
محاله بی پناه تر از این بشم
غریبگی نکن دلم غریبه نیست
همونه که برات ستاره چیده بود
بگو که یادته بگو که یادته
همون که گفتی از خدا رسیده بود
تو شونتو نمی سپری به هق هقم
نه می گی عاشقی نه می گم عاشقم
نه تو دیگه برام اون عشق سابقی
نه من دیگه برات گل شقایقم

javahermarket



چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 16:47 ::  نويسنده : ستایش

منو تو غمگین و خسته ، هر دوتامون دلشکسته
دلامون به غم نشسته ، پر پرواز و شکسته

بهت غم توی چشامون ، بغض تشویش تو صدامون
نه قناری ، نه گل سرخ ، میگه ابریه هوامون

کو ستاره که بتابه ، به شب تلخ منو تو
چه پناهی ، چه امیدی ، واسه فردای منو تو

کو ستاره ، که بتابه ، به شب تلخ منو تو
چه پناهی ، چه امیدی ، واسه فردای منو تو

منو تو اسیر دردیم ، دلا پر خون ، گل زردیم
هر دو محکوم به جدایی ، تو خزون سرد سردیم

هر دو عاشق ، هر دو دلتنگ ، خسته از این شب پر ننگ
همه بی عاطفه ، دل سنگ ، شب پر کین شب نیرنگ

javahermarket



چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 16:47 ::  نويسنده : ستایش

سخته چقد تنها بشی كسی به دادت نرسه
عكسشو آغوش بگیری اشك چشات حلقه بشه

كاشكی میشد یه بار دیگه توو بغلت گریه كنم
پاتو بلند كن نفسم چشمامو فرش پات كنم
ازم بریدی مگه ازم چی دیدی
بغض صدامو چرا تو نشنیدی
دارم میخونم با یه دل شكسته
ببین دل من هنوز به پات نشسته
ازم بریدی من كه برات میمردم
آخه كدوم گناهو كردم كه پاشو خوردم
چشمامو هر شب به یاد كی ببندم
برام چی مونده به دلخوشیش بخندم
برام نمونده اشكی به پات بریزم
نمونده عمری كه من به پات بریزم

 

javahermarket



چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 16:45 ::  نويسنده : ستایش

دلتنگم دل نكن غمگینم دل نشكن
دلدارت دلگیره نباشی میمیره
دلگیرم یادم باش نزدیكم باشی كاش
غمگینم میدونم از قلبت بیرونم

javahermarket



چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 16:43 ::  نويسنده : ستایش

چی عشقِ تو نگاهتو ، داغون و نابود کرده ؟
آتیشِ عشقمونو کی ، خاکستر و دود کرده ؟

حرفای پر مکر کدوم ، گرگی تو رو مغرور کرد ؟
کی تو رو از دلم ربود ؟ کی تو رو از من دور کرد ؟
کی تو رو از من دور کرد ؟

کی نقطه ضعف منو دید ؟
کی دستتو ازم گرفت ؟

اون همه اشتیاق چی شد ؟
کی از چشمات قسم گرفت ؟

رفتن تو به قلب من
ضربه ی سنگینی کوبوند

مهلت نداد یه لحظه بهم
تموم دنیامو سوزوند

javahermarket



چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 16:38 ::  نويسنده : ستایش

خیلی دلم گرفته ، از این همه جدایی
گذشت قدیما حالا ، من کجا تو کجایی
خیلی گرفتس حالم ، همش دلم میگیره
اونقد قدم میزنم ، تا نفسم بگیره

هر جا میرم به فکرتم ، فکرت برا دلم بسه
میخوام همش صدات کنم ، اسمت برام مقدسه
میمیرم ولم کنی ، بری فراموشم کنی
با بی کسیو انتظار ، منو هم آغوشم کنی
بی من نرو تنهام نذار ، بی کسیمو یادم نیار
واسه تو داره جون میده ، این دله تنگ و بی قرار
بی تو هوای ایتن اتاق ، همیشه سرد و ساکته
دل پیش چشمای تو و ، پیش نگاه پاکته

javahermarket



چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 16:29 ::  نويسنده : ستایش

|http://www.atrebaroon.blogfa.com|عکس های عاشقانه|http://www.atrebaroon.blogfa.com|

رو بر گردوندی از تنها عشقت

رو کی خیره میشه بی من چشمت

دل سوزوندی منو بردی از یاد 

بی تاثیر بود پشتت داد و فریاد

الکی تب میکردم راس راسکی میمردی

با یه چشمک دلو تا آسمونا میبردی

الکی دل میکندم که بگی وایسا برگرد

 نمیدونستم از دستم داری میشی دلسرد

الکی بغض میکردم راستکی گریه کردی

اینقدر بد بودم آخرشم ول کردی

رفتـــی

من پشیمونم برگرد حق با هیچکی جز تو نیست

 هر چی بگی تو همونه دل به عشقت آروم نیست

رفتـــی

javahermarket



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 20:55 ::  نويسنده : ستایش

به كه مي‌توانم بگويم؟ مگر درد دوري تو را كسي مي‌تواند بفهمد؟ مگر كسي مي‌تواند بفهمد نبودنت برايم چه عذابيست؟ ساعت‌هايم، دقيقه‌هايم، ثانيه‌هايم، بوي تو را گرفته‌اند، تويي كه نيستي اما روياي بودنت آنقدر شيرين است كه گاهي فراموش مي‌كنم كه نيستي گاهي آنقدر تو را حس مي‌كنم كه از ياد مي‌برم كه نيستي، نمي‌داني چه مي‌كشم وقتي به خود مي‌آيم و مي‌بينم بودنت رويايي بيش نبود، آنقدر برايم عزیزی که به رويايي از تو هم قانعم اما تا كي مي‌شود فقط با يك رويا زندگي كرد؟ آخر تك تك لحظه‌هاي زندگي واقعيست، بودنم واقعيست، تنهاييم واقعيست، ...،

javahermarket



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 20:51 ::  نويسنده : ستایش

نمیدونم تو الان کجایی و داری به چی فکر میکنی....

اما اینو میدونم که اصلا از یادم نمیری.....

دلم خیلی برات تنگ شده........

نمی دونم چرا وقتی یادت می افتم یا اسمت میاد اشکهای منم همین طوری میاد....

میدونی چیه .......

دارم با تو حرف میزنم تویی که تمام زندگی منی......

تویی که اگه نباشی منم نیستم.......

تویی که تمام نفسهای من به نفسهات پیوند خورده.......

سرت رو بگیر بالا و خوب به من نگاه کن......

مخاطب من تویی خود خودت......

تویی که وجودت بهم آرامش میده......

تویی که از وقتی اومدی شدی تموم زندگیم.......

بی تو من میمیرم......

javahermarket



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 20:47 ::  نويسنده : ستایش

اینجا زمین است.

ساعت به وقت انسانیت خواب است؛

عجب موجود سخت جانی ست دل؛

هزاربارتنگ میشود؛ میشکند؛میسوزد؛ میمیرد!

وبازهم میتپد!

javahermarket



درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاشقانه و آدرس setayesh67.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان