عاشقانه
دوستان عزیز اگر وقت کردید رویه تبلیغات کلیک کنید بزارید کامل باز شه بعد ببندید ممنون از همگیتون نظر یادتون نره
 
 
جمعه 4 آذر 1390برچسب:, :: 12:22 ::  نويسنده : ستایش

شبها در بستر غم تنهایی خود 

چشمان خود  را می بندم

تا تو را حس می کنم
در آسمان خیال من تو بارانی
و من راه می روم ، بدون چتر ،

درخیابانی خالی که انتهای آن پیدا نیست
و گاهی دوست ندارم تمام شود

می گویم شاید در میان مه گم شوم
و دوباره در یک روز خوب
تو را حس کنم

به راستی همه روزهای با تو بودن خوب است
دوباره چشمانم را می بندم
 دوباره تو را حس می کنم
و رقص عشق را در  گندم زار
 آشفته شدن موهایم را در باد  
و شکسته هایم.

دلم ، غرورم ، خنده هایم و...

مژه هایت  را نگاه کن

مرا فریاد می زنند
من ، مبهوت نگاه تو در سکوت فرو می روم
و در نگاه آسمانی ات غرق می شوم
 سکوت می کنم تا با  تو  فریاد شوم
چشمانم را که باز می کنم

همه رویا بودند ، هیچ جیرجیرکی نمی خواند
 حالا دیگر فرقی نمی کند
با چشم باز یا بسته
من تو را در هر لحظه  حس می کنم



javahermarket

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاشقانه و آدرس setayesh67.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان