عاشقانه
دوستان عزیز اگر وقت کردید رویه تبلیغات کلیک کنید بزارید کامل باز شه بعد ببندید ممنون از همگیتون نظر یادتون نره
 
 
جمعه 4 آذر 1390برچسب:, :: 12:28 ::  نويسنده : ستایش

دیشب خوابم نمی برد ،  تو کنارم نبودی  ،  یادت هست آن شب که نیمه های شب بیدارت کردم که به تو بگویم تا این موقع شب بیدارم و به یادت هستم ،  گفتم ایکاش اینجا بودی تا فاصله بین ما اندازه یک تار موهم نمی شد  ،  چه شب خوبی بود  و چه روزهای بهتری در پی داشت .  اما  دیشب  دوباره تکرار شد  همان حال به خودم گفتم باز این چه حالی  چرا خوابم نمی بره  اما دیشب شب بدی بود چون انتظاری در پی نداشت . امید لحظه دیداری نبود

خوابم نمی بره باز این چه حالیه ؟؟ 

پشت این پنجره ها وقتی بارون میباره
وقتی آهسته غروب . تو خوونم پا میذاره
وقتی هر لحظه نسیم . توی باغچه ها میاد
توی خاک گلدونا . بذر حسرت میکاره
وقتی شبنم میشینه . رو غبار جاده ها
وقتی هر بارندگی  تورو یادم میاره

وقتی توی آینه . خودمو گم میکنم
میدونم که لحظه هام . رنگ آبی نداره
تازه احساس میکنم که چشام بارونیه
پشت این پنجره ها
نیست که  داره بارون میباره

 



javahermarket

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاشقانه و آدرس setayesh67.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان