عاشقانه
دوستان عزیز اگر وقت کردید رویه تبلیغات کلیک کنید بزارید کامل باز شه بعد ببندید ممنون از همگیتون نظر یادتون نره
 
 
جمعه 30 تير 1391برچسب:, :: 23:30 ::  نويسنده : ستایش

 


من و تنهایی و سنگینی قلبم
سنگینی لحظه های تلخم
غبار نشسته بر پیکر سردم
سردی نگاهت هر لحظه میده عذابم
.
.


خدایا بگو بهش که فردا دیگه کارم تمومه
بگو که روز جدایی از دل تنها م نزدیکه
بگو که دیگه من  و نمی تونه ببینه
آخه خدا جون من دلم نمیاد بهش بگم  اخه خیلی دوسش دارم
بگو که خیلی دلم براش تنگ شده
بگو تنها امید توی زندگیم بوده
بگو تنها ستاره شبهای تاریکم بوده
بگو برای یه بار هم که شده دلتنگ بشه
بگو میرم ولی خاطراتم رو فراموش نکنه
بگو من و ببخشه که دارم تنهاش میزارم تو این دنیا
بگو خیلی دوستش داشتم ولی عمری نداشتم
.
.
سردی نگاهت هر لحظه میده عذابم
پیکری که هردم میمرد برایت
دیگر تورا نمی خواهد
تنهای تنها بی تو درغربت غم ها خواهد مرد
.
.
چشم هایت را بخاطر دارم
آن زمان که میگفتی دوستت دارم
نگاهت توی چشم های دیگری بود
من ساده فکرمیکردم نگاهت  رو به آسمان است؟
.
.
طبیب درد های بی درمان من واحساس من بودی

 

 

دست های مهربانت را میخواهم
بر ای زخم های کهنه در قلبم
تا مرحم دردهای قلبم باشن
دستان مهربانت را از من نگیر
هنوزهم به دستانت محتاجم
اما صد حیف تو از بدان گریزانی بدان
.
.
روزی رسد که قدر من و بدانی
قدر دلی که همیشه سنگ فرش قدم هایت بود
دلی که تنها  آرزوش لبخند  تو بوده
روزی قدر دلم رو میدانی که دیگر پیشت نیست
.
.
چه ساده غرورم وشکستی
چه ساده به عشقم خندیدی
چه ساده از روی خاطراتم گذشتی
راستی نگفتی چرا به این سادگی رفتی؟
.
.
صدای تورا میشنوم از دور که می آیی  و می گویی
صدایی که روزی برایم آرامش بود
اما حالا تو با من و من از تو گریزانم
برای رفتنت از جانم زین شهر گریزانم
.
.
چه آسون چه راحت  از من گذشتی
دلم رو شکستی با دیگری نشستی
اما رفتی و من و تنها گذاشتی
با اینکه میگفتی منو میخواستی
.
.
باورکن اگر باورهایم را روی باور هایت می گذاشتم باز باورهایت باور هایم را بی باور می کرد
.
.
می خوام نامه ای بنویسم که جوهرش از خونه
بنویسم تا بدونی دوریت با من چه کرده
اما نمیشه چون قطره های اشکم کاغذ رو خیس میکنه
اما حالا که مینویسم دیگه اشکی برام نمونده
تنها همدرد روزهای تلخ من شده این قلب شکسته
تو که میخواستی روزی رهایم کنی چشمان بی گناهم را خیس کنی
چرا با من آغاز کردی؟؟چرا؟؟؟؟
.
.
یاد روزی افتادم که با هم بودیم
یاد روزهایی که قدم میزدیم روی دلتنگی هایمان
پا میگذاشتیم روی برگ درختان پاییز زده
زیر بارش نم نم باران پاییزی
در دستانت چتری بودم به وسعت آسمان
اما حالا چتر دیگری در دستان توست
.
.
مراقب خودت باش اگه منو ندید ی
ببخش من و که تنهات میزارم
تقصیر من نیست تقدیر ما چنین بود
شاید گذشتم از تو ولی هستی همیشه تو قلبم
.
.
ترانه سرای لحظه های تنهایی ام
اشک هایم با بغض غمگین سکوت همراهه
اشک هایی که تنها برای دوری از توست
برای دیدن  چشمان پر از مهربونی تو
.
.
من از امتداد نگاه خسته ی تو می نگرم
نگاهی به وسعت قلب مهربانت
مینگرم به نگاهت که سرشار از محبتی بی پایان هست
با نگاهی اشک آلود و خسته
.
.
قسم به فلب شکسته
فدای روزای رفته
به  اشک های ریخته
به صدای تو سینه گرفته
تو برام عزیز ترینی
دوستت دارم زمینی
.
.
بی قرار لحظه های تنهاییم
شب و روزم شده تنهایی
بی تو من تنهای تنهایم



javahermarket

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاشقانه و آدرس setayesh67.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان